دریای حلم

فکر ما را قدرت ادراک نیست, بوی گل از سوی آب و خاک نیست.قدرتی باید که تا این جسم پاک, روید و آید برون از زیر خاک. بوی خوب و دل نشین او بخشدش, یاورش از مبدأش تا مقصدش. آب و خاک و دانه چون بو می دهد, عطر و بوی خوش به گل او می دهد. قدرتی که هست مافوق بشر, می گذارد از خود این گونه اثر. تا که شاید بر وجودش پی بریم, بر مسیر مستقیمش بگرویم.

آه از آن روزی که دل عاشق شود, روز و شب را از پی خوبان رود. وقت را نشناسد از بی وقت او, نیم شب یا موقعی دیگر بود. بی خور و خواب و مریض و ناتوان, گه خزد رو سینه و گاهی دود. هر زمان افتان و خیزان باشد او, گه رود در باطلاقی او فرو. هر کجا بیند نشانی از نگار, بر وجود آن نماید افتخار. اقتداری بیند از آن نازنین, کس ندیده از کسی روی زمین.

تن و جانم فدای آن کسی باد, نماید او مرا در زندگی شاد. تلاش و کوششی بسیار دارم, کنم خود را کمی از غصه آزاد.تن و جانم فدای آن کسی باد, نماید او مرا در زندگی شاد. تلاش و کوششی بسیار دارم, کنم خود را کمی از غصه آزاد.

ضمن عرض سلام به بازدید کننده یا بازدید کنندگان عزیز, طاسوعا و عاشورای حسینی را تسلیت می گویم.

شمر لعین آمده با خنجر کین ای خدا, تا که کند رأس حسین از بدن او جدا. می رسد از زینب نالان . پریشان صدا, دست نگهدار و مکن این همه جور و جفا.